فال گرفتن از منظر اسلام و قرآن/ آیا میتوان به فالگیرها اعتماد کرد؟
فال گرفتن یکی از روشهایی است که انسانها از زمانهای بسیار دور به دنبال آن بودهاند تا اطلاعاتی از حوادث و رویدادهای آینده خود داشته باشند. این حس کنجکاوی هنوز هم در انسان وجود دارد ولی عدهای از مردم را به راهی میکشاند که جز هزینههای هنگفت و دریافت سخنان باطل و بیاساس نتیجهای برای آنها ندارد. اسلام که دین عقلانیت و خوشبینی است با هر نوع فریبکاری و اهمال مردم مخالف است و در مقابل فال خوب زدن و تعبیر رویدادها و حوادث به نیکی و خوشی را خوشایند دانسته است. درواقع با مرور سبک زندگی پیامبر اسلامی صلیالله علیه و آله و ائمه اطهار علیهم السلام به این نتیجه میرسیم که آن بزرگان به شدت از فال بد پرهیز داشته و آن را نهی فرمودهاند و در مقابل، از رویدادها به خوشی و خوشیمنی تعبیر کرده و به اصطلاح فال خوب را عامل نشاط و امید در افراد دانستهاند.
تسنیم در گفتگویی که با دکتر مهری حق شناس، استاد حوزه و پژوهشگر دینی، انجام داده به بررسی رویکرد اسلام نسبت به فال و فال گرفتن پرداخته است. آن طور که این محقق اسلامی توضیح میدهد، اسلام دینی است که بر فطرت و حقانیت بنا شده است و از هر نوع توهم و سادهانگاری دور است. اسلام تلاش و کوشش را برای انسان ضروری میداند تا از این طریق زندگی خوبی برای خودش رقم بزند. در مورد فال هم باید دانست که فال بد به شدت از سوی اسلام نهی شده است چون اثر روانی منفی برای فرد به همراه دارد؛ اما فال خوب که موجب شادی و امید افزایی شود، آن هم با شرایطی که هزینهای در آن وجود ندارد جایزاست. به عنوان مثال روزی پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با جمعی سفر میکردند. در میان راه یک سواری را دیدند و حضرت نام او را پرسیدند. آن مرد خودش را «سعد» معرفی کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله با شنیدن نام او فرمودند: «سعدنا» یعنی خوشبخت شدیم و همین نام را به فال خوب گرفتند که انشاءالله سفر خوب و خوشی خواهیم داشت. منظور از فال خوب در اسلام این است، نه اینکه افراد با صرف هزینههایی به افرادی مراجعه کنند که هیچ علمی ندارند و مطالبی را عنوان میکنند که هیچ بنای عقلی و درستی ندارد. این کار درواقع فریبکاری است و اسلام هر نوع فریبکاری را به شدت نفی کرده است.
نظر اسلام درباره فال
مدتهاست که فال گرفتن در میان بعضی از مردم رایج شده و عدهای برای این کار هزینههای زیادی خرج میکنند. میخواهیم بدانیم نظر اسلام و قرآن درباره فال گرفتن چیست؟
فال گرفتن از زمانهای دور روشی بوده که عدهای از مردم به آن روی میآوردند تا بدانند در آینده چه اتفاقهایی برای آنها روی میدهد. به هر حال انسان کنجکاو است و از روی غریزه کنجکاوی درباره آینده و سرانجام خودش سؤالاتی دارد. اما در این باره باید به نکات مهمی توجه داشت.
از منظر اسلام فال چه خوب باشد و چه بد، اثر تکوینی در زندگی ندارد ولی میتواند آثار روانی بر روی فرد داشته باشد. به این معنا که وقتی کسی فال خوب میزند، خوشحال بوده و به آینده امیدوار است ولی لزوماً فال نمیتواند اثری در زندگی او داشته باشد. فال بد هم همین طور است، یعنی انسان با شنیدن فالی که نشانههای بدی دارد ناامید شده و از آینده میترسد، ولی فال به وقوع نمیپیوندد. بلکه خود انسان است که با امید داشتن یا ناامیدی نسبت به آینده، دست به اقدامات و کارهایی میزند که سرانجام و عاقبت خوب یا بدی را برای خودش رقم میزند.
فال خوب و بد
نظر اسلام در این باره چیست؟ درواقع میخواهیم بدانیم آیا اسلام موافق است که مردم با فال خوب یا بد خودشان را سرگرم کنند؟
خیر. اسلام دینی است که بر فطرت و حقانیت بنا شده است و از هر نوع توهم و سادهانگاری دور است. اسلام تلاش و کوشش را برای انسان ضروری میداند تا از این طریق زندگی خوبی برای خودش رقم بزند. در مورد فال هم باید دانست که فال بد به شدت از سوی اسلام نهی شده است چون اثر روانی منفی برای فرد به همراه دارد. اما فال خوب که موجب شادی و امید افزایی شود، آن هم با شرایطی که هزینهای در آن وجود ندارد جایزاست.
به عنوان مثال روزی پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله با جمعی سفر میکردند. در میان راه یک سواری را دیدند و حضرت نام او را پرسیدند. آن مرد خودش را «سعد» معرفی کرد. پیامبر صلیالله علیه و آله با شنیدن نام او فرمودند: «سعدنا» یعنی خوشبخت شدیم و همین نام را به فال خوب گرفتند که انشاءالله سفر خوب و خوشی خواهیم داشت.
منظور از فال خوب در اسلام این است، نه اینکه افراد با صرف هزینههایی به افرادی مراجعه کنند که هیچ علمی ندارند و مطالبی را عنوان میکنند که هیچ بنای عقلی و درستی ندارد. این کار درواقع فریبکاری است و اسلام هر نوع فریبکاری را به شدت نفی کرده است.
رویدادها را به فال نیک بگیریم
با این وجود فال را به طور مطلق نمیتوان خرافه دانست. چراکه اشاره کردید پیامبر اکرم صلیالله علیه و آل هم با شنیدن نام یک مسافر در راه، آن را به فال خوب گرفتند.
همین طور است. فال به طور مطلق خرافه و باطل نیست، بلکه حدس خوب و خوشبینی نسبت به آینده است. در اسلام به این علت فال بد نهی شده که موجب یأس و بیحالی میشود و انسان را منفعل میکند. ولی فال خوب که با نشاط همراه است، موجب تلاش بیشتر و خوشبینی است.
از آنجایی که اسلام همیشه رویکردی مثبت نسبت به مسائل دارد، از فال خوب زدن هم نهی نکرده ولی فال بد را به شدت مذموم دانسته است. چنانکه در روایتهایی نیز نقل شده که رسول خدا صلوات الله علیه از فال بد به شدت نهی میکردند و فال خوب را دوست داشتند.
فال نیک پیامبر صلوات الله علیه در جریان صلح حدیبیه
آیا این روش در سبک زندگی ائمه اطهار علیهم السلام هم دیده میشود؟
بله. وقتی سبک زندگی و سیره آن حضرت و ائمه اطهار علیهم السلام را مرور میکنیم به نمونههایی میرسیم که جریانات و حوادثی را به خوبی تعبیر میکردند و به اصطلاح فال خوب میزدند.
به عنوان مثال در ماجرای صلح حدیبیه مشاهده میشود زمانی که سهَیل بن عمرو به عنوان نماینده کفار به خدمت رسول خدا صلیالله علیه و آله رسید و حضرت نام او را دانستند، فرمودند: «قد سهل علیکم امرکم» به این معنا که از نام سهیل من فال به خوبی میگیرم که کار برای شما سهل و آسان میشود.
نظر اسلام درباره بدقدمی و شومی افراد
گاهی اصطلاح بدقدمی و شومی درباره افرادی به کار میرود. آیا این اساس دینی و قرآنی دارد؟
اینها مواردی هستند که گاهی در میان عوام رایج میشوند که مثلاً وقتی با آمدن یک نفر اتفاق بدی میافتد، آن اتفاق بد را به او نسبت میدهند و میگویند که او بدقدم است. اسلام با این نظرات خرافه مقابله کرده و آن را در مسیر صحیحی قرار داده تا افراد نسبت به یکدیگر و حوادث خوشبین باشند. اساساً شومی و نحسی در اسلام معنایی ندارد، جز اینکه انسانها خودشان مسیر زندگی را به سمت شومی بکشانند.
به عنوان مثال امام صادق علیه السلام در حدیثی فرمودهاند: «بدقدم بودن و شومی زن در مهریه زیاد و نافرانی و سرپیچی از شوهر است.» یعنی اساساً زنها شوم نیستند، بلکه مایه آرامش و انس و دوستی هستند که محیط خانه را به نشاط و آرامش میرسانند. ولی وقتی مهریه خانمی زیاد باشد و یا ناسازگاری کند، درواقع خودش مسیر زندگی را به سمت سختی و شومی کشانده است. نه اینکه ذات وجودی مبارکی که خدای متعال خلق کرده، به خودی خود نحس باشد.
یا در حدیث دیگری از پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله نقل شده که فرمودند: «خانه شوم، خانهای است که همسایههای بد داشته باشد.» در این مورد هم خود خانه شوم نیست، بلکه افراد هستند که آن را به محیط امن و خوش تبدیل میکنند و یا عامل ناراحتی و آزار یکدیگر میشوند.
این نوع فال بد زدن امروزه در کشورهایی که از نظر علمی پیشرفت کردهاند هم دیده میشود. مثلاً در کشور انگلیس خرافات به شدت رواج دارد. دلیل این موضوع چیست؟
اساس این خرافات به بیدینی و اعتقاد نداشتن به اراده خدای متعال مربوط است. انسانها هر قدر هم در علم و دانش پیشرفت کنند وقتی به خدا ایمان نداشته باشند، مدام در مرداب جهل فرو میروند. چون اصلاً نمیدانند که اساس این علم چیست و از کجا آمده است. نحس دانستن بعضی اعداد مثل عدد 13 یکی از خرافات است که عدهای از آن فرار میکنند. امام مشخص است که این کار هیچ دلیل عقلی ندارد.
وقتی هر نوع خرافهای را پیگیری کنیم میرسیم که نقطهای که فرد اراده خدا را بر زندگی باور قطعی ندارد و خودش هم فردی ناامید است که دنبال امیدهای پوچ میگردد. در حالی که اسلام تلاش، پشتکار و امید را به انسان توصیه فرموده تا بدانی هر نوع خوبی و خیر در این است که با ایمان و اراده محکم در خوبی و سختی تلاش کنیم. نه اینکه اتفاقات را به فال بد بگیریم و مأیوس و ناامید شویم یا خودمان را بازیچه دست فریبکارانی کنیم که ادعای فال گرفتن دارند.
قرآن کریم فال بد را مردود کرده ولی خوشبینی به آینده را ترویج کرده تا مردم در سایه ایمان، روحیه شاد و سرزنده داشته باشند و با یکدیگر به خوبی رفتار کنند. نه اینکه دیگری را بدیمن و شوم بدانند و عامل آزار هم باشند.